نویسنده: مریم مشهدی علی پور




 

 

از آنجا که عبادت از جلوه‌های پرسابقه‌ی روحی بشر و از نیازهای معنوی پردامنه‌ی آدمی است، حضور آن در اجتماعات بشری و زندگی فردی آدمیان در همه‌ی مذاهب توحیدی و غیر توحیدی نمایان است. اساساً خاستگاه بسیاری از دوگانه پرستی‌ها، شرک عبادی، تمایل فطری به پرستش بوده است که در مصداق پرستش دچار انحراف می‌شدند. عرب جاهلی نیز از جمله دوگانه پرست‌های مشرکی بود که بت‌ها را می‌پرستید. آنها با این باور که بت‌ها دستی در آفرینش دارند، آنها را عبادت می‌کردند. زنان جزیرةالعرب نیز همانند مردان، مشرک و به بت پرستی مشغول بودند.

الف - استقامت در راه عقیده

در جاهلیت، زنان بسیاری بودند که از عقیده‌ی شرک آمیز خود به سختی دفاع می‌کردند و در برابر آن، جان فشانی نیز می‌کردند؛ زیرا آرای خود را حق می‌دانستند. زمانی که گمراهی برای آنها آشکار می‌شد و خداوند دل‌هایشان را به نور اسلام روشن می‌کرد، به همان اندازه از آن بغض پیدا می‌کردند.
ام جمیل دختر حرب بن امیه، همسر ابولهب از زنان مشرکی بود که نقش مهمی در برافروختن آتش فتنه داشت، به طوری که آیاتی از قرآن به آن اختصاص داده شده است: «تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَ تَبَ‌ مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَ مَا کَسَبَ‌ سَیَصْلَى نَاراً ذَاتَ لَهَبٍ‌ وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ‌ فِی جِیدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ » (1) زیانکار باد دستان ابولهب. و خود او هم زیانکار شد. مال و دستاوردش به کارش نیامد. زودا که به آتشی شعله ور درآید. و زنش هیزم کش، آتش افروز معرکه است و ریسمانی از لیف خرمای تافته بر گردن دارد.
ام جمیل چنان شخصیتی قوی داشت که تمام اراده و قدرت ابولهب را تسخیر کرده بود، به طوری که ابولهب از مخالفان اصلی و بدزبان برادرزاده‌اش شده بود. ام جمیل که از دشمنان سرسخت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، بوته‌های خار را بر دوش می‌کشید و بر سر راه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌ریخت تا پاهای مبارک پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آزرده شوند. (2) این آیات، با این وصف و انذار، نشان دهنده‌ی شخصیت قوی زنان عرب قبل از اسلام و پافشاری در عقیده‌ی آنان است. (3)
عَصما، دختر مروان، از زنان بنی امیه بود که با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بدرفتاری و ایشان را اذیت می‌کرد و با سرودن اشعاری که دربردارنده‌ی دشنام مسلمین بود، به ناراحتی آنها منجر می‌شد، (4) به طوری که عُمربن عدّی خطمی نذر کرد که او را بکشد؛ تا اینکه وقتی از بدر به مدینه برمی گشت، به نذرش وفا کرد.
گاهی همسر و فرزند زنی اسلام می‌آورد و آن زن از اسلام سرباز می‌زد، چنان که طفیل بن عمرو دوسی اسلام آورد و به سوی قومش برگشت و پدر و مادرش را به اسلام دعوت کرد. پدرش اسلام آورد، ولی مادرش اسلام نیاورد. (5)
گاهی زنی اسلام همسرش را عار می‌دانست و آشکارا او را نقض می‌کرد و می‌خواست که شوهرش بر شرک ثابت قدم بماند.
همسر عباس بن مرداس، دختر ضحّاک بن ابی سفیان، زمانی که از اسلام آوردن همسرش آگاه شد، خیمه‌اش را خراب و از آنجا کوچ کرد و با سروده‌هایش مسلمین را دشنام و ناسزا می‌گفت. (6)
در روز فتح مکه، وقتی ابوسفیان سپاه مسلمین را دید که به سوی مکه می‌آیند و فهمید که قریش توان مقابله با آنها را ندارد، فریاد زد: «ای مردم قریش، این محمد است. برای شما چیزی را به ارمغان آورده که قبلاً آن را قبول نمی‌کردید. هر کس به خانه ابوسفیان بیاید در امان است». (7)
در این هنگام، همسرش - هند - به سوی او آمد و محاسنش را گرفته و گفت: «بکشید این پیر احمق را که دین خود را رها کرده است». (8)
این حکایت، نشان می‌دهد که برخی از زنان عرب از اسلام آوردن همسرانشان ناراحت می‌شدند و ایمان همسران را تحمل نمی‌کردند؛ به طوری که آنها را به قتل تهدید می‌کردند. همچنین نشان دهنده‌ی قدرت و اعتماد به نفس آنها در دفاع از عقیده و مخالفت با همسرانشان است که بعد از اسلام آوردن نیز در راه ایمانشان تا سرحد از دست دادن جان پیش می‌رفتند.

ب - حضور در شعائر دینی

زنان جاهلی همچون همسران خود در مراسم و اعمال عبادی شرکت می‌کردند که در اینجا به نمونه‌هایی اشاره می‌شود.

1. حضور در کعبه برای عبادت:

بیت الحرام و کعبه در جاهلیت، احترام ویژه‌ای نزد اعراب داشت؛ زیرا بسیاری از بت‌های خود را درون کعبه قرار می‌دادند و در مقابل آنها عبادت می‌کردند و قربانی‌های خود را در اطراف آن در سنگ‌هایی (انصاب) ذبح و به خدای خود تقدیم می‌کردند. احترام به کعبه آنها را وامی داشت تا طهارت را از شروط ورود به کعبه برشمارند و از ورود جنب و زن حائض و نفساء به کعبه جلوگیری می‌کردند. آنها به دلیل نجس دانستن خون حیض و نفاس، از حضور زنان حائض و نفساء در کعبه و عبادت بت‌ها ممانعت می‌کردند.
روایت شده است که روزی فاخته، مادر حکیم بن حزام بن خویلد در حالی که حکیم بن حزام را حامله بود، وارد کعبه شد. در این هنگام، درد زایمان مانع خروج او از کعبه شد و او در همان جا وضع حمل نمود. در این حال او و بچه‌اش را در پوستی پیچیدند. سپس لباس‌ها‌ی او و آن پوست را دور انداختند و کسی به آن زن نزدیک نمی‌شد. (9)

2. حضور در حج:

یکی از عبادت‌هایی که سابقه‌ی دیرینه دارد، حج و مناسک آن است. از زمان خلقت آدم (علیه السلام)، حج مطرح بود. حضرت آدم (علیه السلام) اولین کسی بود که کعبه را طواف کرد. در بین انبیای گذشته، اوج مراسم حج به زمان حضرت ابراهیم (علیه السلام) بازمی گردد که از طرف خداوند مأمور تجدید بنا و اعلام عمومی شد. پس از آن حضرت نیز مراسم حج، به طور مداوم، رایج بوده است.
در دوره‌ی جاهلیت نیز مراسم حج، از اهمیت فراوانی برخوردار بود، اما با خرافاتی توأم بود همچون سوت کشیدن، کف زدن در اطراف کعبه و عریان طواف کردن. در جاهلیت برای احرام لباس‌های مخصوصی داشتند که زائر حتماً باید آن لباسها را می‌پوشید یا می‌بایست به صورت عریان مناسک حج را به جا می‌آورد.
قریش برای خود در مناسک حج، امتیازاتی مقرر کرده بود؛ از جمله اینکه باید با لباس‌های خاص طواف می‌کردند که به لباس حمس معروف بود. اگر کسی لباس حمس نداشت، باید عریان طواف می‌کرد. آنها معتقد بودند که نباید با لباسی طواف کرد که با آن خدا را معصیت کرده اند. کم کم قبایل عرب نیز با قریش همرنگ شدند و آنها نیز با لباس حمس یا برهنه طواف می‌کردند. (10)
گروه حلّه، درآوردن لباس را در زمان طواف بر خود واجب می‌دانستند. این قاعده‌ی عمومی در میان قبایل حلّه (11) بود و کسی هم جرئت مخالفت با آن را نداشت. زنان نیز از این قاعده‌ی عمومی مستثنا نبودند و آنها هم برهنه کعبه را طواف می‌کردند.
آیه‌ی 31 سوره‌ی اعراف می‌فرماید: «یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ؛ ای فرزندان آدم، هنگام داخل شدن به مسجد لباس دربرگیرید».
در شأن نزول آیه چنین نوشته اند: «مشرکان کعبه را برهنه طواف می‌کردند؛ مردان در روز و زنان در شب. پس برهنه طواف کردن با نازل شدن این آیه حرام شد». (12)

3. نذر:

اعراب جاهلی به نذر اعتقاد فراوانی داشتند و در مشکلات زندگی به آن متوسل می‌شدند. نذر در زندگی آنها نقش مهمی را ایفا می‌کرد. بیشتر عوام از دین جز نذر و نیاز و تقدیم به الهه‌ی خود چیز دیگری نمی‌فهمیدند. برای رهایی از مشکلات زندگی و گشودن گره‌های بسته، به نذر متوسل می‌شدند. ( 13)
آنها بیشتر در گرفتاری و خطر نذر می‌کردند؛ مثلاً وقتی بچه‌ای مریض می‌شد، برای سلامتی او نذر می‌کردند. بعضی از مادران نذر می‌کردند اگر خدای آنها بچه را از مرض و درد شفا بدهد، او را حمس قرار دهند. (14)
کعبه به دلیل اهمیت بسیاری که در بین اعراب داشت، نذرها را به دو اختصاص می‌داد. بیشتر زنان نذر می‌کردند.

اولین زن پرده پوش کعبه:

نبیله یا نتیله، دختر جناب بن کلیب، مادر عباس بن عبدالمطلب، اولین زنی بود که در جاهلیت، کعبه را با حریر و دیباج پوشاند. وی از بنی عامر و از ملوک ربیعه بود. (15)
آورده‌اند وقتی پسرش عباس بن عبدالمطلب را گم کرده بود، نذر کرد اگر پسرش پیدا شد، کعبه را بپوشاند. بعد از مدتی، مردی از قبیله‌ی جزام فرزندش را پیدا کرد و به نزد او آورد. او نیز به نذرش وفا کرد. (16)

خدمت در کعبه:

از جمله نذرهای جاهلیت ربیط بود؛ آن‌ها نذر می‌کردند اگر فرزندی که به دنیا می‌آید، زنده بماند و بزرگ شود، چه پسر و چه دختر، او را خادم کعبه و بت‌ها قرار دهند. (17)
آورده اند، چون هیچ یک از فرزندان مادر غوث بن مرّ زنده نمی‌ماندند، نذر کرد اگر فرزندی که به دنیا می‌آید، زنده بماند و بزرگ شود، او را خادم کعبه قرار دهد. او بزرگ شد و مادرش نیز به نذر خود وفا کرد و او را خادم کعبه قرار داد؛ لذا لقب غوث بن مرّ را ربیط گذاشتند. ( 18)
چنان که پیشتر اشاره شد، در میان اوس و خزرج اگر زنی نگران مرگ نوزاد یا کودک خود بود، نذر می‌کرد در صورت بهبود فرزندش، او را یهودی کند. (19)
آنها پس از قبولی نذر، ادای نذر را بر خود واجب می‌دانستند؛ چرا که به اعتقاد آنها در صورت وفا نکردن به نذر، الهه آن‌ها غضب می‌کرد. (20)
از آنچه گذشت، روشن می‌شود که درجاهلیت، نذر کردن زنان، منوط و مشروط به اذن و اجازه‌ی شوهر نبود و آن‌ها هرگاه می‌خواستند، نذر می‌کردند و پس از ادای نذر نیز به آن وفا می‌کردند.

ج - سیر و سلوک معنوی

در جاهلیت زنانی بودند که در حسب و نسب و بلندمرتبگی از سرشناسان بودند؛ زنان فاضلی که تاریخ عرب همچون پرده‌ای خوش رنگ و نگار به نام‌های درخشنده‌ی آنان تزیین شده است؛ زنانی که در محیط آلوده‌ی جاهلیت پاک و به مقامات معنوی رسیده بودند.

آمنه دختر وهب بن عبدمناف:

آمنه، مادر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ، یکی از بانوان عالی مقام دوره‌ی جاهلیت و تاریخ است. در فضیلت او همین بس که شایستگی حمل و مادری اشرف مخلوقات الهی را داشت.
نقل شده است که آن بانو در دوران بیماری بنا به اعتقاداتش به فرزندش گفت: «هر زنده می‌میرد و هر تازه کهنه می‌شود و هر گروهی نیست می‌شود. من نیز می‌میرم، اما یاد من همیشه هست و من خبر گذارده ام و مولود مطهری مانند محمد زاده ام». (21)
همچنین آورده‌اند او در همان دوران بیماری به کودکش محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) گفت: «اگر آن رؤیایی که من در عالم خواب دیده ام، حق باشد، دین تو جهانگیر خواهد شد و تو بر همه‌ی مردم مبعوث خواهی شد؛

فأنت مبعوث الی الأنام *** تبعث فی الحلِّ و فی الحرام
تبعث بالتوحید و الاسلام *** دین ابیک البرِّ ابراهام». (22)

آمنه در فضای جاهلیت زندگی می‌کرد، ولی روش ابراهیمی داشت و در همان اشعار به پسرش می‌گوید: «تو راه ابراهیم را طی می‌کنی. تو راه ابراهیم را زنده می‌کنی. تو به سوی مردم مبعوث می‌شوی».

فاطمه دختر اسدبن‌هاشم:

فاطمه، مادرامیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب (علیه السلام)، از زنان خوب روزگار خویش بود. از فضایل و کمالات مهم او مقام مادری خلیفه و جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است و از آن مهم‌تر آنکه خانه‌ی کعبه زایشگاه فاطمه بنت اسد قرار گرفت.
در مدتی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در کفالت جناب ابوطالب بود، فاطمه برای آن حضرت به منزله‌ی مادری مهربان بود. از کلمات قدرشناسانه‌ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برمی آید که آن بانو نقش خاصی در حیات وی داشته است. آورده‌اند که حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمود: «انه لم یکن بعد ابی طالب ابرّ بی منها؛ بعد از ابی طالب هیچ کس به قدر فاطمه بنت اسد به من نیکی نکرد». (23)

ام‌هانی:

یکی دیگر از زنان فاضل، امّ‌هانی، دختر ابوطالب و خواهر امیرالمؤمنین (علیه السلام) و دختر عموی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است. او و امیرالمؤمنین (علیه السلام) از فاطمه متولد شدند. در اینکه آیا نامش فاطمه، فاخته و هند بوده است، اختلاف است. در فضیلت او همین بس که معراج پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از خانه‌ی ام‌هانی شروع شد. ( 24)
و در روایت مفصلی پیغمبر حسنین را به اینکه ام‌هانی عمه‌ی ایشان است می‌ستاید. (25)
غیر از این‌ها زنان با فضیلت دیگری چون حلیمه سعدیه که افتخار شیردهی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را داشت یا خدیجه دختر خویلد که فضل علمی و ادبی، کمال روحی و شرافت اخلاقی او را شهره‌ی زمانه خود ساخته بود، از زنان آن جامعه بودند.
آنچه در این بخش مورد نظر است توجه دادن به وجود چنین زنانی در آن دوره است؛ از این رو به ذکر چند نمونه از آنها اکتفا کردیم.

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره‌ی مسد.
2. ابن هشام، السیرة النبویة، ج1 و 2، ص379.
3. دروزه، محمدغرة، المرأه فی القرآن و السنه، ص22.
4. بغدادی، محمدبن حبیب، المحبر،ص7.
5. اصفهانی، ابوالفرج، الأغانی، ج13، ص219.
6. همان، ج14، ص304.
7. ابوسفیان زمانی که اسلام آورد، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «کسانی که به خانه‌ی ابوسفیان بروند و در خانه‌ی خود را ببندند و داخل مسجدالحرام شوند، در امان خواهند ماند».
8. واقدی، محمدبن عمر، المغازی، ج2، ص822 و 823.
9. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه، ج2، ص112.
10. همان، ص358.
11. قبایلی که عریان طواف می‌کردند عبارت بودند از: تمیم بن مرّ، مازن، عامربن صعصعه، ربیعه، قضاعه، هذیل، غوث بن مر و قیس عیلان (به جز ثقیف و عدوان).
12. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج4، ص191.
13. جوادعلی، المفصل، ج6، ص189.
14. ازرقی، محمدبن عبدالله، اخبار مکه، ج1، ص 132.
15. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه، ج3، ص631.
16. رفعت پاشا، ابراهیم، مرآة الحرمین، ج1، ص 282.
17. ابن منظور، لسان العرب، ج14، ص100 (نذر)
18. جوادعلی، المفصل، ج6، ص119.
19. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن، از دائرةالمعارف قرآن کریم، ج2، ص445.
20. جوادعلی، المفصل، ج6، ص191.
21. محلّاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، ج2، ص386 و 387.
22. جوادی آملی، عبدالله، زن در آینه جلال و جمال، ص399.
23. اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبین، ص809.
24. خزاعی نیشابوری، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج7، ص166.
برخی نیز با این نظریه مخالفند و معراج را در مسجد الحرام و شعب ابوطالب پذیرفته اند. مخالفان این نظریه، خانه‌ی ام‌هانی را مکان معراج انخاب نکرده اند، ولی در رد این نظریه گفته‌اند که این معراج به معراج‌های دیگر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اشارت دارد. (پژوهشی در معراج از نگاه قرآن و روایات، ص72). به هرحال، به هر معراجی که اشاره داشته باشد، فاضل بودن این زن و ارزش والای این خانه را می‌رساند.
25. حسینی، نعمت الله، زنان فاضله در صحنه‌ی دانش و اندیشه، ص35.

منبع مقاله :
مشهدی علی پور، مریم؛ (1390)، مطالعه‌ی تطبیقی جایگاه زن در جاهلیّت، تهران: مؤسسه‌ی انتشارات امیرکبیر، چاپ اول